صدرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهیدبی سرمحسن حججی

23 مرداد 1396 توسط صدرا

دلاورشهیدم محسن حججی آن روز که حرامیان داعشی سر از پیکر مظلومت بریدند وداغت راتاهمیشه دنیا به دل بازماندگان چشم انتظارت نهادند نامت رابردر باغ بهشت حک کردندویادت راتاهمیشه دنیادردل وجان جهانیان به یادگار گذاشتند.برادر شهیدم به تن بی سرت مینازیم وباافتخار سنگ ایرانی بودن وایرانی ماندن رابرسینه میزنیم وبه خود میبالیم به خاطرامثال از خود گذشتگانی چون تو.شهید مدافع حرم! شهد شیرین شهادت گوارای وجود آرمیده در خونت .نویسنده:طاهره بداقی

 نظر دهید »

باتوام دوست خوبم باتو......

23 مرداد 1396 توسط صدرا

باتوام دوست خوبم باتو .باتوکه ناامیدی ازرحمت حق .باتوکه زانوی غم بغل کردی وبر زمین وزمان بدمیگویی وبه خیال خام خودت دنیا به آخررسیده.باتوکه در اندیشه غمگین خودت تنهایی وبد بخت.باتو ام برخیز وبنگر اطرافت را.ببین قشنگیهای دنیا را.نگاه کن خدا تو راصدامیزند .خدا سلامتی رادر وجود تو به ودیعه نهاده واز تو میخواهد بستاییش به پاس نعمت سلامتیت وتو چه غافلی ازین گوهر گرانمایه .وتو نمیدانی که رزق وروزی تو در دستان تقدیر خدای تواناست وبیش از آنچه برایت رقم زده به زور نمیتوانی صاحب شوی .پس توکلت رابر خدای مهربان کن ودستان توانمندت را برزانوان خسته ات بده ویاعلی گویان برخیز ودر قنوت نمازت بخواه برای خودت وامثال خودت برترینها را از قادر متعال کهبه تو مهربانتر است از مادرت ونمیخواهد یاس وناامیدی رادر وجود سرشاز از توانت نظاره کند.وجه نیکو خداییست .دوستش بدار وبستایش که اوبرترین برترینهاست.نویسنده:طاهره بداقی

 نظر دهید »

زیارت شمس الشموس،سلطان عشق علی بن موسی الرضا

23 مرداد 1396 توسط صدرا

تورارضای غریب میخوانندولی تو خود میدانی که غریب نیستی .توخود میدانی که عزیزی ورئوف در بین ایرانیانی که هر از چند گاهی که دلشان از پستی وبلندیهای این دنیای نامراد میگیرد دست به دامان تو میشوند وبه هوای سرکویت پر وبالی میزنند ورنج سفر رابه عشق دیدن گنبد بارگاه منورت به جان میخرند تادر نهانخانه ی دلشان بگویند ناگفته های دلهای غمگینشان را وبشویند اندکی از دلخستگیهایشان را با اشکهای غلطانشان که پهنای دلشان را خیس میکند .

امام مهربانم 

تو خورشید فروزان کشور عشقی .تو افتخار میهن مهری وما گنهکاران چشم وامیدمان در صحرای محشر پروردگار به دستان بخشنده توست که شفیعمان باشی نزد حی داور وبه یمن مجاور بودنمان در ایران عزیز واسطه ورودمان باشی به جنه الماوی .باشد که قادر متعال به برکت وجود مملو از عشق تو چشم دل ببندد به خطاهای بسیار ما .

آمین یا رب العالمین.       نویسنده :طاهره بداقی

 نظر دهید »

در انتظار عشق

18 مرداد 1396 توسط صدرا

مهدی جان!منتظریم منتظرینی خسته وبی رمق .دلمان برای آمدنت پرپر میکند وانتظار میکشد ولی روحمان ووجودمان کسل وغمگین وبی هیچ حرکت امید بخشی فقط انتظار میکشد وانتظار وصدای مهدی بیا مهدی بیایمان گوش فلک را کر کرده است وتو خود میدانی که همه ظاهر است وباطن همه هیچ .مگر میشود این دنیا انتظار بکشند وتورابخوانند وانتظارو خواندنشان واقعی باشد وتو نیایی .مگر تو امام رئوف نیستی ؟؟آری مهدی جان میدانم که ما فقط زبانمان حرف از انتظار میزند ودلمان جای دیگر است .دلمان گیر تعلقات زود گذر دنیاییست .دلمان غرق خوشیهای فانی دنیاییست.مهدی جان در رکوع وسجودت بخواه از خالق بی منتهای هستی که انتظار رادر وجود ما واقعی کند ومااز اعماق وجودمان مهدی مهدی کنیم وتو بیایی ومارابرهانی ازین رنج انتظار.

آمین یارب العالمین.نویسنده:طاهره بداقی

 نظر دهید »

محراب دل:به مناسبت روز عفاف وجاب

21 تیر 1396 توسط صدرا

ای فروزنده ی صبح روشن !

دلم زلزلت زلزال هاست وتاپ،تاپ،تاپ می لرزد و می لرزد ملکوت آسمان را حس می کنم وبه یاد می آورم فسبح بحمد ربک .

 

یا ارحم الراحمین :

عصمت زنبق ها و صفای الاله ها را به دلم ارزانی دار  تنهایم مگذار که تنهایی فقط زیبنده ی توست .

 نظر دهید »

شعرحماسی این روزها....

10 تیر 1396 توسط صدرا

 

ی هلالی که تماشای رخت دلخواه است

هله ای ماه! خدای من و تو الله است

روز عید است و قنوت است و دعای من و تو

اهل جود و جبروت است خدای من و تو

کبریا و عظمت چیست؟ ردایش آری

عفو و رحمت نمی از بحر عطایش آری

و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد

و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد

بسته شد پنجره عرشی راز رمضان

الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان

الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا

شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را

بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش

لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش»

دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی

«بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی»

دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلی

«بحسین بن علیٍ بحسین بن علی»

سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان!

ای که از همدمی ات نرم شد این دل، رمضان

الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی

در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی

تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم

تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم

یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز

عیدی ام را بده و در گذر از آن امروز

کاش فیض سحر و روزه بماند با ما

نور این طاعت سی روزه بماند با ما

دل ببندیم به شیرینی امساک ای کاش

روزی ما نشود لقمه ناپاک ای کاش

ای خوشا روزه هر روزه چشم و دل و کام

ای خوشا شیوه پرهیز ز شبهه، ز حرام

نگذاریم که آید به سر سفره ما

لقمه دوزخی «رشوه» و زقوم «ربا»

پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم

ما که پرورده نان و نمک مولاییم

کار و همت همه‌ی رنگ و بوی این خاک است

عرق کارگران آبروی این خاک است

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

پینه دست کم از پینه پیشانی نیست

کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد

عرق شرم مبادا که به رویش باشد

آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد

پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد

ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم

پی اقدام تو هستند هنوز این مردم

چند روزی تو مقامی به امانت داری

منصبت را نکند طعمه خود پنداری

راه می جویی اگر، شیوه مولاست دلیل

قصه آهن تفتیده و دستان عقیل

حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست

آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست

پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته ست

پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته ست

ما نه آنیم که آموخته غرب شویم

پی هر وسوسه ای سوخته غرب شویم

سیلی از کوخ نشین، کاخ نشین خواهد خورد

و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد

«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست

هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست

اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست

قرص خواب است ولی چاره ما بیداری ست

تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم

مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم

ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم

با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم

تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما

وحشت از حربه تحریم مبادا با ما

باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت

جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت

ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا

تکیه بر عهد عمو سام خطا بود خطا

عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست

بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست

هر چه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد

«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد

گفته بودند که دشمن به تجارت آمد

پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد

خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است

به خود آییم نجات همه در این خانه است

کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار

سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!

راه ما راه حسین است و به خون روشن شد

تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد

نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو

نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او

دل به لبخندش اگر باخته ای، باخته ای!

گر ز اخمش سپر انداخته ای باخته ای!

غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز

مژده «لا تهنوا» میرسد از جا برخیز

تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم

رزمجویان و دلیران محمد ماییم

ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام

مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام

ناز شست تو دلاور حسن تهرانی

زنده ای تا به ابد، فاتح این میدانی

هست مدیون تو امنیتمان تا به ابد

هست ممنون تو ایران و جهان تا به ابد

اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری

ذوالفقار است که از غرش آن می‌میری

وقت آن است سر جای خودت بنشینی

با دُم شیر مکن بازی، بد میبینی!

نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما

که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا

(شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)

این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!

صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد

ای ابوجهل که در کشتن خود استادی

خر دجالی و افسار به صهیون دادی

ای سیه روی که از نفت سعود آمده ای

بچه ابلیس که از ناف یهود آمده ای

دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد

تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد

جاهلیت چه سعودی و چه غربی یکجا

گرم رقصند، عجب منظره ای باب هَجا

رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست

سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست

آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد

صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد

«می وزد از همه جا بوی گل یاس شهید

از کجا آمده اند این همه عباس شهید

ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد

علم از دست علمدار نخواهد افتاد»

در دفاع از حرم، آیینه آن سقاییم

همچو عباس، علمدار ولایت ماییم

این زره پشت ندارد منگر برگردیم

تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم

قدس ای قبله آغاز که پایان با توست

مُهر باطل شدن فتنه شیطان با توست

تو کلید همه گمشدگی‌ها هستی

قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی

منشینید به غم شام بلا می‌گذرد

راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد.میثم مطیعی

 نظر دهید »

طاهره بداقی

10 تیر 1396 توسط صدرا

دوست عزیزم سلام .صبح قشنگت بخیر.تازنده ای ونفس میکشی شاکر باش وسپاسگذاروخدای مهربونو به خاطر همه اون چیزایی که دوست داشتی وبهت داد شکر کن وهمینطور به خاطر اون چیزایی که دوست داشتی وبهت نداد شاید الان نفهمی ولی مطمئن باش چند وقت دیگه بهش میرسی که چه حکمتهای قشنگی در ندادنهاشه که تو ازش غافلی .پس دوست خوبم اخمهاتو باز کن وبه زندگی لبخند بزن وبازم ازش ممنون باش .

 نظر دهید »

پاداش بندگی

04 تیر 1396 توسط صدرا

وماامروز منتظریم .منتظر روزی بزرگ پس از یک ماه بندگی خالصانه .والبته خالصانه که میگویم آرزوی قلبی من است واز دید خدای قادر متعال نمیدانم چگونه است ؟وامید آن دارم که باکرم وبخشش بی حد وحصرش پذیرا باشد این اندک توسلاتمان را ودرروز پاداش که همان عید سعید فطر است مهر پذیرش بنهد بر کارنامه یک ماهه مان وسربلند وشادکاممان کند با چشم پوشی بر خطاهایمان درین ماه عزیزومبارک.وعید سعیدفطر تبلوری عظیم در واپسین روز ماه بندگی وروزه داری است .ماه سحرهای همیشه بیدارش وافطارهای همیشه بغضناکش.بغضی که باشنیدن صدای ربنا میترکد ودرهای بلورین بندگی را برپهنای تبدار رخسار روزه دار مان میغلطاندوفروکش میکند با تناول دانه ای رطب بهشتی که شیرینیش به یاد بهشت میاندازدت ودر دل التماس میکنی آنرااز حضرت حق.وای معبود من قسمت میدهم به فرق شکافته مولای متقیان امیرمومنان حیدر کرار که نصیبمان کنی بهشت خضرایت را وحرام کنی دوزخت رابر شیعیان علی.تالیف:طاهره بداقی

 نظر دهید »

وداع بارمضان

03 تیر 1396 توسط صدرا

خدای مهربان من سلام.خدای مهربان من سپاس .سپاس که این رمضان گذشت ومن باز بودم .من باز بودم ومیهمان مائده مملواز رحمتت بودم.سپاس که باز مرالایق نفس کشیدن در این ماه سرشار از عشقت دیدی .سپاس که  باز مرالایق حضور در لحظات ملکوتی افطار وسحرت دیدی .لایق باز شدن دهانم به ناله های یارب یارب .لایق گریستن در شبهای مبارک قدر .لایق توبه کردنهای دوباره وچند باره. لایق اینکه ریزه خور خوان سراسر مهرت باشم.خدای مهربان من سپاس به خاطر اینکه هنوز هستم ونای عبادت دارم در این واپسین روزهای ماه پر مهرت.خدای مهربان من عاجزانه میخواهم از درگاه پاک وملکوتیت که عبادات ناچیزم رابپذیری در این روزهای عزیز ومرا بیامرزی بااین کوله بار سنگین از خطاهایم ومرا باز لایق بهترینهایت سازی وتا نبخشیدی ونیامرزیدیم ،لیاقت حضور درین ماه عزیز را از من دریغ نفرمایی .آمین یارب العالمین.تالیف:طاهره بداقی

 4 نظر

ماهمیشه از شماعقب تریم

31 خرداد 1396 توسط صدرا


 
بسم الله الرحمن الرحیم

 
 


صدایش کمی از حد عادی بلندتر می شود و همین مسئله باعث جلب توجه بقیه مهمان ها می شود . از همه چیز گله مند است و تمام شکایت هایش هم یک چیز را نشانه می رود : حکومت اسلامی . سعی می کنم به شکوه هایش پاسخ های منطقی و کوتاه بدهم اما او بی آنکه تمایلی به شنیدن پاسخ داشته باشد جمله ای دیگر را آغاز می کند . بحثمان بی حاصل به نظر می آید و با وارد شدن چند نفر دیگر کم کم سمت و سویی دیگر پیدا می کند و من هم آرام آرام خودم را کنار می کشم تا از روی دام جدل شیطان پریده باشم . انتقاداتش بیشتر متوجه رهبر بود و من سعی می کردم مجابش کنم که رهبر نظام با آن همه مشغله قرار نیست به کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مشکلات کشور بیندیشد و عده ای دیگر هستند که در این میان دخیل اند و وظیفه شان را به درستی انجام نمی دهند .

 
بعضی از حرف هایش سخت ذهنم را مشغول می کند و وقتی کلاهم را قاضی می کنم به این نتیجه می رسم که گاهی – و شاید خیلی اوقات – کم کاری یک فرد و یا گروه چه ضربه ی سنگینی بر پیکره ی نظام وارد می کند و به نوعی شبیه این است که در مبارزه ای تن به تن , یکی از اعضای بدن به حال خود رها شده باشد و یا در عمل و عکس العمل هایش از مغز فرمان نگیرد آن وقت است که راه به راحتی بر رقیب باز می شود و اگر کمی باهوش باشد زود متوجه خواهد شد که ضربه های اصلی را بر کدام قسمت باید وارد سازد تا بهترین نتیجه را به دست آورد.


بعد از گذشت چند روز از آن ماجرا وقتی بیانات حضرت آقا در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را می شنوم بیش از پیش شرمگین می شوم وقتی می بینم رهبر انقلاب با آن همه دغدغه و چالش که برای چنین جایگاهی می توان متصور شد برخلاف تصور من چطور از نکات ریز فرهنگی و تربیتی غافل نیست و حتی برای بسیاری از مسائلی که من و امثال من چه بسا آنها را پیش پا افتاده قلمداد کنیم برنامه دارد و حرص خورده است و مسلما این موضوع فقط شامل ماجرای فرهنگ نمی شود بلکه در تمام سیاست های نظام جاری است و هوشیاری و تیزبینی ایشان در تمام زمینه ها مصداق دارد .

 
صحبت های ایشان در آن جلسه به واقع می تواند تابلویی هدایتگر در مسیر خدمت به انقلاب باشد چه برای مسئولان و متولیان فرهنگ و چه در سطوح پایین تر برای آنهایی که دغدغه ی فرهنگ دارند و قلبشان از نابه سامانی ها و زنگ خطرهای این حوزه به درد می آید .

 
در میان جملات آقا بخش هایی را پررنگ تر به ذهن می سپارم ؛ از نگرانی برای زبان فارسی تا مسئله ی جمعیت . بعضی حرف ها شاید ریزبینانه تر باشند مانند دلایل شکست پروژه ی مقابله با عروسک باربی که در واقع می تواند چراغ راهی برای فعالیت های بعد از این باشد یا صحبت از ترویج سبک زندگی غربی به واسطه ی کتاب های آموزش زبان انگلیسی که نیازمند توجه و پیگیری جدی مسئولین این حوزه است . آقا در میان حرف هایشان , نوه هایشان را مثال می زنند که مثل خیلی از بچه های دیگر طرفدار تیم ها و یا بازیکنان مطرح خارجی هستند و هرکدام در پی لباس تیم مورد علاقه و این مسئله برای من خیلی جالب بود چرا که می بینم برخلاف خیلی از اظهارنظرها و گمانه زنی های به دور از آگاهی , فضای خانواده ی ایشان فضایی بسته و خشک نیست و اصولا ایشان چنین فضایی را نمی پسندند بلکه به آزادی های معقول و نسبی خانواده و فرزندان معتقدند و همین نگاه را در رابطه با مواجهه با پدیده های نوظهور فرهنگی, ارتباطی و تکنولوژیکی و یا استفاده از لغات و زبان بیگانه به مسئولین توصیه می کنند و به شدت ایشان را از برخوردهای تند برحذر می دارند و به عکس به برخوردهای حکیمانه دعوت می کنند.

 
در پایان ترجیح می دهم مطلب را با بخشی از فرمایشات حضرت آقا به پایان برسانم آنجا که ایشان تقریبا در اوایل بحث بر ضرورت نظارت و رصد دولت بر فعالیت های فرهنگی صحه می گذارند و در قالب مثالی زیبا این موضوع را بیان می کنند.

 
. ” ما اگر چنانچه به يك باغبان و بوستانبان ماهر و زبده ميگوييم كه علف‌هرزه‌هاى اين باغ را جمع كن، معناى آن اين نيست كه از رشد گلهاى اين باغ ميخواهيم جلوگيرى كنيم يا به آنها دستور بدهيم؛ نه، شما اجازه بدهيد گلهاى معطّر و خوشبو طبق طبيعت خودشان، طبق استعداد خودشان، از آب و از هوا استفاده كنند، از نور خورشيد استفاده كنند، رشد كنند؛ امّا در كنار آنها علف‌هرزه‌ها را هم اجازه ندهيد كه رشد كنند؛ اگر اين بود، مانع رشد آنها ميشود. اينكه ما گاهى با بعضى از پديده‌هاى فرهنگى بجد مخالفت ميكنيم و انتظار ميبريم از مسئولان كشور - چه مسئولان فرهنگى، چه غير فرهنگى - و از اين شورا كه جلوى آن را بگيرند، به‌خاطر اين است؛ يعنى معارضه‌ى با مزاحمات فرهنگى هيچ منافاتى ندارد با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگى؛ اين نكته‌ى بسيار مهمّى است.”


 

 
 

 


برچسب ها: امام خامنه ای، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دغدغه های فرهنگی، زبان فارسی،
نگارش در تاریخ چهارشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۲ توسط معصومه مُرادیان | 5

 1 نظر

موشکهای منتقم سپاه

30 خرداد 1396 توسط صدرا

آنروز که صدای ناله های درد آور عزیزانمان رادر صحن مجلس شورای اسلامی شنیدیم که چه بیگناه ومعصوم مورد اصابت تیر زهر آلود یاقیان تکفیری قرار گرفتند ،در ذهنمان نمیگنجید که چه زود ونابهنگام خدای قادر متعال جواب کینه توزیشان رابدست سروقامتان سپاه جمهوری اسلامی ایران باموشکهای میان بردشان اینگونه  دهدواینگونه  اشکهای مادران وهمسران آن عزیزان سفر کرده  ومظلومیت کودگان بی گناه ومعصومی راکه  ناجوانمردانه بدست این بی پدران نابکار یتیم شدند وداغ نوازشهای پدران عزیزشان تاهمیشه دنیا به دلشان ماند راپاسخ دهدوچه غرور آفرین وچه افتخار آفرین .وخدایا حکمتت راشکروبزرگی ات راکه شنیدی صدای یارب یارب بازماندگان شهیدانمان را در شبهای مبارک قدر وپاسخشان دادی چه بهنگام وچه به موقع وتوخود میدانی که مرحمی شد بر دلهای داغدارشان وروزنه امیدی شد بر قلبهای منتظر ومظلومشان واینگونه بود که موشکهای میانبرد شدند واسطه خیر وحامل کینه های ملت غیور ایران که رهسپارش کردند به سوی ملحدان 

بی غیرت تکفیری که خدایشان به درک واصل کردشان باشد که درس عبرتی باشد برای بازماندگانشان .     تالیف:طاهره بداقی

 5 نظر

دل نوشته

25 خرداد 1396 توسط صدرا

معبود مهربان من سلام

برآن شدم  تا در قالب خطوطی چند بستایمت و بیاد آرم نعمات بی حد و حصرت را و متذکر شوم به خود ناتوانیم را و ذلیلیم را در درگاه پاک و منزهت . خدای من چه زیبا توانم دادی که سجده شکر به جا بیاورم در مقابل کمال بی منتهایت و من چه ساده انگاشته و هر از چند گاهی به بیراهه رفته و دست و چشم و زبان وگوشم به گناهانی که نباید آلوده می شود و غم ندامت برچهره ام هویدا می شود و تو باسخاوت و کرامتت چشم خود می بندی بر ناشایستگی هایم و مرا در آغوش رحمت بی منتهایت جا می دهی و می بخشیم .

بار خدایا آنی و کمتر از آنی ما را به حال خویش رهایمان نکن که اگر کنی به فنا رفته و خود را به ورطه نابودی و عصیان می سپاریم .

دعای روز و شبمان عاقبت بخیری است . مهربانم عاقبتان را چه در دنیای فانی و چه در عقبای باقی بخیر کن و همواره و در همه حال نگاهت را از نگاهمان برندار و ما را در پرتگاه گناه و عصیان به حال خویش رهایمان نساز .

آمین یا رب العالمین1

 

1. طاهره بداقی

 12 نظر

یار غائب از نظر

24 خرداد 1396 توسط صدرا

یا کریم

هربار که چیزی گم می کنم؛ مادرم می گوید:

“چند صلوات هدیه کن به حضرت نرجس خاتون"!

انشاءالله که پیدا می شود.

خاتون جان!

آقایم را … پسرتان را گم کرده ام!

یا بهتر بگویم! سالهاست که خودم را گم کرده ام…

                        چند صلوات بفرستم تا خودم را پیدا کنم؟!

به بهانه ظهور حضرتش، هدیه به مادرشان، صلوات.

 نظر دهید »

دلنوشته قدر

23 خرداد 1396 توسط صدرا

 

 

امشب شب قدر است ومن هر لحظه حیران خودم .دل بیقرار لحظه های انتظار است وعدم . 

یارب خدایا ،مهربانا  امشب بسان کودکی مجنون اوهام خودم.    

امشب برایم از خفا تقدیر عمرم میرسد . 

معبود من زیبای من تقدیر من را از خفا تقدیر زیبایی بکن .                                                                 

یارب به حق فاطمه ازبخششت منعم مکن.                                                                                     

یارب خطا کارم همی ، اما امید بخشش وعفواز تو دارم من همی .                                                   

تو مهربانی وکریم .یارب به حق مرتضی آن شافع روز جزا  از عمق دریای وفا من را حراست تونما  .        

مجنون وغمناکم مکن ،اینگونه بی تابم مکن .از مهر خودعفوم نما ،باعشق خود پاکم نما .       

 

تالیفی: طاهره بداقی                                                   

 نظر دهید »

ماه خدا

21 خرداد 1396 توسط صدرا

پروردگارا

دراین ماه سراسر برکت میستایمت و سجده شکر به جای می آورم به خاطر بودنم وبه خاطر بندگی ام .عاشقانه صدایت میکنم در ماه میهمانی خودت وملتمسانه تقاضای عفو دارم از در گه پاک ومنزهت .اگر درین ماه مهربانی ها نبخشی ام نمیدانم باچه رویی ودر چه ماهی باز دست نیاز به سوی درگاه مملو از مهرت بلند کنم وتقاضای آمرزش کنم.مهربانم باتمام وجود میخوانمت وصدایت میزنم .وامید آن دارم که بشنوی ناله های التماس آمیزم راومهر عفو بزنی بر گناهان گذشته ام.یا ارحم الراحمین.

تالیفی: طاهره بداقی

 نظر دهید »

عاشورا

19 مهر 1395 توسط صدرا

لحظه به لحظه نزدیک تر میشویم به عاشورای حسین .زینبیون به گوش باشید حسین رابنگرید در ساعات آخر نجواهای عاشقانه اش رادر کربلابشنوید وفریادبرآرید ای نانجیبان چگونه چشم خود رابه قامت دلربای پسر فاطمه بستند وتیرکین به سوی حسین بن علی رهاکردند وزینب دلشکسته اش راداغدار .ننگشان باد ننگشان باد ونفرینشان

 

 1 نظر

دلنوشته در وصف مدافعان حرم

13 مهر 1395 توسط صدرا
  • مدافع حرمی برادرم می دانم
  • لبیک گوی حسین بی کفنی برادرم می دانم
  • تو از تبار خودت دل بریده ای می دانم
  • تو از وجود خودت دست شسته ای می دانم
  • تو از حریم حسین می کنی پاسداری



  • تو از سلاله زهرا و زینب غمگین
  • مثال اهل خودت می کنی نگهداری
  • قسم به حی وفادار عالم هستی
  • تو از وجود حسین شهید کربلا هستی
  • خدا به عزت و جاهت هماره افزاید
  • خدا به اهل و تبارت عنایت افزاید

سروده مدیر وبلاگ - طاهره بداقی

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

صدرا

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبت ها
  • دل نوشته

کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • بحرکاظمي
  • صفيه گرجي
  • نورفشان
  • سرمه قلم
  • مرضیه کرنوکر
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • 0marziyeh

رتبه

    پیوند ها

    • حوزه علمیه شاهرود (مدرسه ما )
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس